زنان قربانی ادیان ابراهیمی
داوی روشان داوی روشان

شاید بحث انگیز باشد وقتی سخن جسارت آمیزی از زبان قلم بیرون میاید،  و به سراحت بیان میکند ( زنان قربانی ادیان ابراهیمی)  ولی آنچه که بینش یک انسان آزاد را آزار میدهد کنجکاوی های متفکرانه آدم های آزاد منش است که از بینش خود رنگ و مفهومی برای قلم  و زبانی برای گفتن به او میدهند،  تا رمز و راز این هستی را بازگو کند،  نه اینکه توهین به ادیان ویا خداونگار کرده باشند.

زن ها از پیدایش حضرت ابراهیم (ع) ( پدر ملت ها)  تا امروز چه از نظر روانی و چه از دید فزیکی در اسارت مرد های مردسالار قرار گرفته اند،  که حتی مجالی برای بیرون شدن را پیدا نکردن تا از اسارت های کهن،  پرواز کنند،  چه در عصر فرود آمدن کتاب های آسمانی در هزاره های گذشته،  و چه در عصر فناوریهای  امروزی ، هر کتاب و یا هر داستانی تلاش کرده  تا زنان را که ایشان آفریننده و زاینده اند را مورد اهانت ها قرار دهند،  و زنان را بنده بنده گان خدا حساب کنند،  که  این تئوری ها برگرفته از باور و کتاب های  بجا مانده از گذشتگان بوده  که تا امروز  مرد پروران  در ذهن خود می پرورانند،  که گویا مردان را خدا(ج) ارجحیت در مقابل زنان داده تا همیش پیروی از مردان را کنند، که ریشه اصلی این عقیده  از روز نخست پیدایش جهان  آغاز میشود،   وقتی  خداوند (ج)  اولین شخص حضرت آدم را در روی زمین  می آفریند و بعد بنابه هوس هایکه مرد داشت خداوند(ج)  زن یا  بی بی حوا  را از قسمت چپ او می آفریند و آنهم بی بی حوا فریب خورده  که در بهشت مرتکب گناه میشود  آن میوه بهشتی  را که خداوند امر فرموده بود  مخورید را نوش جان میکند,  و حوا  با قهر خدا روبرو  و خداوند او را از باغ عدًّن  بیرون میکند.

در واقع  اشتباه اولین مشت آهنینی بود که به دهن زن یا زاینده  کوبیده میشود،  و زن  از آن به بعد در جامعه بشری قابل اشتبا و کم خرد ظاهر میشود،  چون انسانها خاصیت ارثی را  به یکدیگر انتقال میدهند از هزار های بعد از پیدایش همان دشمنی که زن ناقص خرد است  و آن  میوه  بهشتی  را خورد و ما امروز در بهشت نیستیم  هر مردی مقام والای زن را در حدی قرار داد که گویا هیچ منتقی در وجود زن ها دیده نمی شود،  فقط زن ها برای رازی نگهداری شوهران بیرون مانده از بهشت،  و یا به صفت کنیز در جوامع زیست باید کنند.

 و خداوند(ج)  حتی برای فرزندان مرد دو برابر حق را نسبت به فرزندان دختر عطا میکند تا گناهانیکه حضرت بی بی حوا انجام داده را دیگران جبران کنند که خداوند بیان میکند!

 

سوره نساء  آیه 11  

يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ.

خدا در مورد فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است.

 

که این آیت شریف،  نه تنها عزت یک زن را که از هر نگاه برتری از مرد ها دارند را از او صلب میکند بلکه او را مورد آزار های زهنی هم قرار میدهد تا همیش مدیون مرد و آنچه که مرد به او  امر کند را جواب گو باشد،  چون اگر او اطاعت از مرد را ترد گوید در واقع او اطاعت خداوند(ج) را انجام نداده و وقتی از خداوند پیروی نکند او راهی  طبقه هفتم دوزخ خواهد شد.

 

بنابه روایت پولس ( پاول)  یکی از نویسندگان انجیل در کتاب افسیان مینویسد،

 ای زنان!  همانطوریکه از مسیح پیروی میکنید از شوهران خود اطاعت کنید ( سوره 5 آیه 28)

 

که پاول یا پولس  نمادی از پیشوایان پیروان حضرت مسیح است که مردم را هزار ها سال تحت تاًثیر ایده خود قرار داد،  که حتی در اکثر کشور های مدرن هم که صدا هایشان جهر شده  با سر دادن کلمه دموکراسی،  ما میبینیم که زن ها فقط میتوانند در هنگام دعای عشاً ربانی یا (Holy communion) در کلیسا های کاتولیک   گیلاس های شراب سرخ را در دست بگیرند و آن جام سپید رنگ را احترامانه در دست مردان سپید پوش که از طرف پاپ یا رهبرکاتولیک های جهان گماشته شده است  پیش کنند،  و خود شان خاموشانه در خلوتی منتظر اوامر آقای کشیش باشند تا او با پیشانی داغ  و آستین های بلند خود  به او اجازه راحت شدن را بدهد.

 وای بر جان زن های بیچاره ما که نه مارتین لوتر راهب آلمانی قرن 16، کسیسکه برای اولین بار انجیل را به زبان خود اش ترجمه کرد  و نظام پروتستانت را بوجود آورد را داریم،  نه یکسری آزادی های غرب را و نه مارکس. نیجه یا هیگل تا اصلاحات و روشنگری را در جوامع  مسلمان بوجود بیاورد،  جامعه که غرق در گودال های ماقبل تاریخ دست و پنجه نرم میکنند،  آن اندیشه هزار چهارصد سال قبل را دارند زنده میکنند که گویا زن ها کشتزار های برای مردان هستنند.، 

 

سوره بقره آیه 223

نساؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.

زنانتان کشتزار شما هستند هرجا که خواهید به کشتزار خود درآید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد،  و مومنات را بشارت ده.

وقتی یک زن آیت مبارکه را میخواند طبعاً احساس حقارت میکند و هر لحظه در مغز و بینش خود میپرورانند که من را خدا آنطور آفریده،  ولی به سبب تحت تاثیر بودن اش  متوجه نمیشود این آیت شریف هزار و چهار صد سال قبل و در آن زمان کار آمد بوده،  و برای اعراب در صحرای عرب بنا به زمانیکه زیست میکردن نازل شده  نه اینکه در جهان امروز،  جهانیکه  نیاز ما آیات  آزادی و خرد است.

امروز متاًسفانه تمام مشکلات جوامع را در مردان میبینیم از کشتار ها با بمب های اتومی تا هدایت دادن به انتهار  نه زن ها،  هر لحضه وقتی نگاه به شخصیت خود میکند که کتاب های آسمانی او را در مقابل مرد یک انسان ناچیز آفریده به مجرد شنیدن آیات مثل سوره

 نسا آیه 34 قرآن شریف بیان میکند، الرجالُ قوّامون علی النسا،  مرد ها کدخدایان زن ها هستنند،  در بدن زن ها طبعاً احساس کاستی و حقارت پدیدار میشود و هر لحضه با دیدن شوهران جهار زن خود تحمل را مثل نوشیدن زهر میکنند  تا خداوندگار را راضی ساخته باشند تا او بهشت را ازایشان صلب نکند.

ولی آنچه که قلم من،  به آن در تعجب است زندگی زنان ماقبل ادیان  حضرت ابراهیم (ع) است،  و هر لحظه من مرد  را تحریک میکند  تا آوازی  از  زنان مظلوم را از نوک قلم ام بیرون کرده باشم. که چطور در آن روزگار زن ها را خدا  یا  زآینده میپنداشتند،  دختران را الهه عشق و زیبائی خطاب میکردند،  اگر ژرفتر نگاه به آریانا قدیم که مرکز اندیشه های زردشت بود بیندازیم به خوبی خواهیم یافت، که شخصیت یک زن  در جامعه آن زمان چقدر بالا مرتبه بوده  که آناهیتا یا ناهید الاهه بود که نگهبانی باد را به عهده داشته و جریان شیر را در پستان های زن های باردار روان میساخت،  و ما میبینیم که در دوران ساسانیان همچون آذرمیدخت و پوراندخت به تاج پادشاهی میرسند،  جای تعجب نیست،  چون اساطیر آن زمان افکار شان بر گرفته از فلسفه زردشت بود، معلمی  که در کشور خود مان متولد شده بود، فیلسوفی که دانش افلاطون برگرفته از اندیشه های  بود.

و اگر کمی فراتر نگاه کنیم به همسایه قدیم آریانا یا یونان باستان،  ما با الاهگان  آشنا میشویم که همه از جنس زن ها بوده اند،  مثل آرتمیس ابر بانوی زایش و شکار و افرودت الاهه عشق و زیبائی،  که زن را خدای این هستی میدانستند و او را عبادت روا میداشتند،  و همانطور در هند و تمدن مصر به گونئی از زن ها حرمت میشد،  نه اینکه او را کشتزار های مردان خطاب کنند، نه اینکه او را در ردیف کنیز که یک کلمه وحشتناک است لقب دهند.

 زن ها خداونگار آسمان ها،  زمین،  باد،  توفان و دریا ها بوده که برای مردان مردپرست اجازه بلند پروازی را نمی دادند،  تا بر خدائیکه آنها را زایانده است بی حرمتی روا دارند،  یا هر فردی هفت زن را برای خود توجیه کند،  که تمام این پدیده ها در حقیقت زیبائی و سیرت یک زن را زیر سوال قرار داده که  تا امروز زن ها غرق در عالم رویاهای مرد ساخته  گیر کرده اند و مجالی برای پروازی را پیدا نمی کنند تا آن عزت از دست رفته خود را دو باره  بدست بیاورند.

بعد از فرود آمدن کتاب های آسمانی در صحرای عرب و خاک فلسطین که اغلب به مردم، قوم و زمانیکه در آن زندگی میکردن برمیگردد،  و ما در اولین نگاه و بینش خود پی میبریم که تمام کتاب ها بنا به عقلانیت و درک بنی اسرائیل یا فرزندان یعقوب در سرزمین های ایشان یکی پشت دیگری فرود آمده که متاًسفانه در هیچ نسخه از کتاب های آسمانی پیامبری از نام زن دیده نمی شود، آیا آنها در خانه هایشان زندانی بودن؟  یا انکه در زیر چادری های افغانی مثل بانداژ بسته بودند؟  که نگاهی به  آنها نمی شد،  تا حرفی از مادران را در کتاب های آسمانی بازگو کنند،  وقتی امروز ما متوجه انسان های مرد پرست بخصوص در جامعه افغانی میشویم که از زن ها جز کشتزار برای حاصل گندم چیزی دیگر استفاده نمیکنند،  حق و انتخاب را از آنها گرفته اند،  و حتی برای خداوندی ایشان که الاهگان نامیده میشدند را از آنها صلب میکنند و در گودال های عقاید مذهبی خود فرومیبرند .

نه تنها در جوامع عقب مانده ما،  بلکه  ما از اندیشمندان دوران روشنگری هم  سراغ داریم که تاثیرات کتاب های که بنا به درخواست پدر اش مطالعه کرد،  زن ستیز شد،   مثل امانوئیل کانت فیلسوف قرن 18 آلمانی که میگوید زن بی فايده نيست: او به درد بقای نسل می خورد که ایشان هم تا اندازئی مقصر نیستند  اول اینکه او یک دانشمندی با افکار و عقاید کلیسائی،  دوماً تحت تاثیر عقاید ارواح دین باوران قرار داشته بود و هرگز سعی نکرده بود که خود را از قفس های شریعت و روح ناپیدا رها کند،  تا آنچه که قلم ایشان بیان میکرد  را روی کاغز سپید نقاشی کند تا توهینی برای خداوندگار یا زن ها را نکرده باشد.

آنچه که ما انسان های امروز و آیندگان که در انتظار ساختار های اجتماعی از ما هستند را در پیشرو داریم عبارت است،  تعریف روشن از زاینده یا مادر است،  که 2500 سال  در اسارت مردان قرار دارند،  که نتیجه معکوس را هم در حدی ما گرفتیم چون نظام را کتاب های آسمانی در دست دارند و داشتن و قدرت سیاسی را مردان شمشیر بدست،  و آن عزتیکه انسان های خردگرا در زمان باستان به مادران داده بودند را از ایشان ربودیم،  بخصوص در جوامع اسلامی که ما متاسفانه تعریف شفافی از زن ها را نداریم  و آنچه که هزار چهار صد سال قبل دوکتورین اسلامی تعریف کردن را ما امروز در جامه خود تطبیق میکنیم،  و زن را که نماد صلح،  پاکیزگی، زیبائی و محبت است  را جز کشتزار از او تعریف دیگری نکردیم،  تا اندازئی او را در اسارت هوس های مرد ها قرار دادیم که حتی با باز کردن از تاریکی چادری ننگ سراپای ما را غرق میکند،  تا مبادا  بدن زن ها را کسی تماشا کند و فقط او را خدا برای شب های تاریک آفریده تا او را در تاریکی ها لمس کرد،  که حتی روشنی هم اجازه دیدن ایشان را ندارد،  در صورتیکه آنها با زیبائی شان روشن ساز روز ها بودند،  زن ها بنا به تاثیرات دینی و روانی که در ذهن شان حکاکی شده بسختی میتوانند خود را از اسارت ها نجات دهند  و تنها راهیکه میتواند آنها را از تاریکی ها نجات دهد یک انقلاب فرهنگی است با کمک مردان خرد گرا،  و حقوقی که سال ها از ایشان صلب نمودیم را با معذزت خواهی با ایشان تسلیم کنیم،  چون در جهان مدرن غرب،  همانطوریکه آزادی و فناوری در حال رُشد است عدالت هم دارد جای خود را پیدا میکند در کلیسا های پروتستانت که تا دیروز زن ها فقط شراب عشاً ربانی  را با احترام در دست کشیش های کلیسا میدادند و خود شان حق اتخاب کشیش شدن را نداشتند امروز ما میبینیم که زن ها در کیسا های پروتستانت حق انتخاب را پیدا کرده اند که همه اش دست خوش روَند فرهنگی ایست که سال ها  آغاز شده.

 ولی در کشور عزیز خود ما افغانستان،  آزادی های نا خودآگاه که به زنان  پنجا سال قبل وجود داشت را  امروز هم نداریم،  برخلاف حرکت جهان که به سوی پیش در حرکت است و ما مردسالاران سعی میکنیم  جهان را برعکس  حرکت دهیم و تلاش میکنیم تا آنچه که ما ازجهان میخواهیم  با ما همنوا باشد،  که این آیدیا غیر ممکن است، و اگر انتظار داشته باشیم مارتین لوتر از جامعه ما متولد خواهد شد تا نظام دینی ما را تقیر دهد هم وجود ندارد، پس از اینرو روشنگری مرزی را نمیشناسد،  روشنگری دست ساخت کدام کارخانه شخصی کسی نیست که ما اجازه خرید نداشته باشیم،  روشنگری یک بینش درونی هرشخص است که برای بقا حیات موفق خود او را در پیش میگیرد و نظام  فرسوده که دامن گیر روند دموکراسی است را از پبش پا  می بردارد،  خردگرایان امروز اگر در انتظار سال ها باشیم و توَقع داشته باشیم با جهان و حرکت جهانی سازی میتوان جامعه و حقوق زن ها را تعین  خواهیم کرد یک اشتبا محض است،  ما چرا چیز هایکه امروز نیاز داریم منتظر فردا بگزاریم،  و این پدیده زن ستیزی که در واقع توهین برای زنان است تا زمانیکه ما از جوامع خود دور نکنیم،  نظام اجتماعی  به نفع مردم بخصوص زنان دگرگون نخواهد شد.

 

 


 


July 29th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي